English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gradine U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradin U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
box seat U صندلی لژ
jump seat U صندلی تا شو
chair U صندلی
santalaceous U صندلی
chaired U صندلی
chairing U صندلی
chairs U صندلی
place U صندلی
places U صندلی
seats U صندلی
seated U صندلی
footstools U صندلی
seat U صندلی
placing U صندلی
stall U صندلی
footstool U صندلی
stalling U صندلی
antimacassar U رویهء صندلی
office chair U صندلی اداری
pushchairs U صندلی چرخدار
antimacassars U رویهء صندلی
elbowed U دسته صندلی
elbows U دسته صندلی
shooting sticks U صندلی عصایی
drive's seat U صندلی راننده
elbow U دسته صندلی
rocker U صندلی گهوارهای
rockers U صندلی گهوارهای
shooting stick U صندلی عصایی
morris chair U صندلی راحتی
folding seat U صندلی تاشو
armchair U صندلی راحتی
pushchair U صندلی چرخدار
armchairs U صندلی راحتی
arm U دسته صندلی
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
hot seat U صندلی الکتریکی
hot seat U صندلی برقی
carrycot U صندلی کودک
carrycots U صندلی کودک
deckchair U صندلی تاشو
rocking chair U صندلی گهوارهای
deckchairs U صندلی تاشو
rocking chairs U صندلی گهوارهای
choir-stall U صندلی بلند
camp chair U صندلی تاشونده
easy chairs U صندلی راحت
easy chair U صندلی راحت
bucket seat U صندلی یکنفری
bucket seats U صندلی یکنفری
swivel chair U صندلی چرخان
tier U ردیف صندلی
boatswain's chair U صندلی نقاله
adjustable seat صندلی متحرک
armrest U دستهء صندلی
an odd chair U صندلی تکی
tiers U ردیف صندلی
sittings U نشیمن صندلی
sitting U نشیمن صندلی
parliamentary seat U صندلی مجلسی
arm chair U صندلی راحتی
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
armchair U صندلی دسته دار
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
back seat U صندلی عقب اتومبیل
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
office swivel chair U صندلی گردان اداری
armchairs U صندلی دسته دار
arm chair U صندلی دسته دار
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
wheelchair U صندلی چرخ دار
wheelchairs U صندلی چرخ دار
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
reseating U صندلی جدید دادن
deck chair U صندلی حصیری تاشو
shooting sticks U صندلی جمعشو و متحرک
curule chair U صندلی عاج نشان
dossel U پشتی صندلی وغیره
dossal U پشتی صندلی وغیره
elbow chair U صندلی دسته دار
reseated U صندلی جدید دادن
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
caner U بافنده صندلی حصیری
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
cat nap U چرت روی صندلی
cat sleep U چرت روی صندلی
reseat U صندلی جدید دادن
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
reseats U صندلی جدید دادن
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
wheel chair U صندلی چرخ دار
seat-belts U کمربند صندلی هواپیما
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
seat-belt U کمربند صندلی هواپیما
seat belt U کمربند صندلی هواپیما
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
club chair U صندلی دسته دار بزرگ
Dust has accumulated [settled] on the chairs. روی صندلی ها خاک نشسته
casters U چرخ زیر صندلی یامیز
castors U چرخ زیر صندلی یامیز
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
splat U میله تزئینی پشت صندلی
choir-stall U [صندلی های مبلی گروه کر]
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
castor U چرخ زیر صندلی یامیز
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
caster U چرخ زیر صندلی یامیز
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
sedilia U یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
slat U چوب مداد میله پشت صندلی
slats U چوب مداد میله پشت صندلی
love seat U صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
night stool U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
high chair U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
night chair U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservations U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservation U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette U پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
curtal U کوتاه
puny U قد کوتاه
stunting U کوتاه
miniatures U کوتاه
stunts U کوتاه
miniature U کوتاه
synoptic U کوتاه
bas relif U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
scut U دم کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
stunt U کوتاه
pigmies U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
shortest U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
liliputian U قد کوتاه
shorter U کوتاه
succinct U کوتاه
pygmies U کوتاه
short U کوتاه
dwarfish U کوتاه
low U کوتاه
down U کوتاه
little U کوتاه
stocky U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
stockier U کوتاه
dumpy U کوتاه
pygmy U کوتاه
stockiest U کوتاه
concise U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
of short duration U کوتاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com